شناخت بهتر دوست دختر

[sam127]

سلام بچه ها پدر مادر من و خود من حدودا 40.5 ساله هرسال سالی 10 روز میرن مشهد و هرسال میریم به هتل به خصوص اینقدر رفتیم که دیگه از بچگی با بچه های صاحبای این هتل که چند تا خواهر برادر هستند من بزرگ شدم و دوستای صمیمیم شدن
دختر یکی از این صاحبای هتل خیلی مد نظرمه واسه ازدواج و با اینم از بچگی با هم بزرگ شدیم و خودمونی هستیم با هم و حتی فکر میکنم اونا هم رو من نظر دارن چون مثلا مامانش تو مناسبتها بهم پیام میده یا منو با لفظ عزیزم و پسرم و اینا صدا میکنه یا مثلا مشهد که میرم خونشون واسه احوال پرسی و دیدنی خیلی تحویلم میگیرن با هرزگاهی بهم زنگ میزنن و این حرفا ولی اینا هنوز خونه ما نیومدن


=============

سوال من اینه چجوری میتونم بیشتر این دختر و خانوادش را بشناسم حس میکنم رفتارهایی که جلوی من انجام میدن خود واقعیشون نیست و میخوان خودشون را خوب بگیرن ولی اخلاق واقعیشون نیست .تو این 10 روز چه راه حلی میدید واسه اینکه بهتر اینارو بشناسم که آیا ببینم گزینه مناسبی هستند یا خیر


دوم اینکه این رفتارهایی که بالا گفتم (مثلا مامانش تو مناسبتها بهم پیام میده یا منو با لفظ عزیزم و پسرم و اینا صدا میکنه یا مثلا مشهد که میرم خونشون واسه احوال پرسی و دیدنی خیلی تحویلم میگیرن با هرزگاهی بهم زنگ میزنن یا حتی اون 10 روزی که مشهد هستیم اگه دخترش بخواد جایی بره خریدی چیزی مادرش بهم زنگ میزنه تو هم همراه دخترم برو ) به نظرتون چند درصد دلیل بر اینه که اونا هم رو من نظر دارن ؟

=============

راستی اینم بگم وقتی با مامان بابام صحبت میکنم در این رابطه نظرشون اینه اینقدر تو شهر خودمون دختر هست که نیاز نباشه از مشهد عروس بگیریم در کل پدر مادرم مخالفن با دختری از شهر دیگه ازدواج کنم برعکس خودم و میگن هرکی باید تو شهر خودش عروس و داماد بشه

[سوگل1]

خب شما باید اول ملاک هایی ک واسه زن آیندتون دارین رو مد نظر داشته باشین
وقتی از خودتون شناخت پیدا کنین میتونین بفهمین آیا این خانوم اون ایده ال شما هست یا ن، اول ب درونت رجوع کن
بعدشم ممکن ک این خانوم از روی محبت یا لطفشون اینجوری باهاتون صحبت کنن و نیت و غرضی در بین نباشه
حالا چون شما حساس شدین مسائل دیگه یی میذارین

[sam127]

خب شما باید اول ملاک هایی ک واسه زن آیندتون دارین رو مد نظر داشته باشین
وقتی از خودتون شناخت پیدا کنین میتونین بفهمین آیا این خانوم اون ایده ال شما هست یا ن، اول ب درونت رجوع کن
بعدشم ممکن ک این خانوم از روی محبت یا لطفشون اینجوری باهاتون صحبت کنن و نیت و غرضی در بین نباشه
حالا چون شما حساس شدین مسائل دیگه یی میذارین

سلام والا هنوز نمیدونم چه ملاک هایی دارم خودمم گیجم
ولی مثلا من دوست زنم خوش اخلاق باشه و اجتماعی باشه این دختر هم هست
از نظر حجاب هم مورد تاییدمه
از نظر چهره هم به دلم نشسته
خانوادش هم الان خانواده خوبیه ولی حس میکنم خودشون نیستن یکم بازی در میارن
دیگه چه ملاکهایی باید داشته باشم

[atoosa66]

سلام
شما وقتي ميخوايد بريد مشهد از قبل ب اون خانواده اطلاع ميديد.خب الان بدون اطلاع بريد و ي هتل ديگه رو انتخاب کنيد واس موندن.زير نظر بگيرينش.چندبار اينکارو کنيد و گاهي سرزده بريد هتل تا اگه هم خود واقعيشون غيراز اين باشه شما متوجه شيد.البته اميدوارم.
و درمورد رفتار مادر و تماس ها و اعتماد ب شما واس اينکه دخترشون رو بسپارن دست شما!!!!اين قضيه مشکوکه!مگه دختره پدر يا برادر نداره ک شما ايشون رو همراهي کنيد!؟!؟و يا اينکه اون 355 روز ديگه کي اين خانم رو همراهي ميکنه!؟!؟يا شايد هم خونه نشينن تا شما بريد ببريدشون بازار.!؟!؟
بنظرم عاقلانه فک کنيد.پدر و مادر درست ميگن.ب فرض ک اين خانواده نسبت ب شما نظري نداشته باشن(ک امکانش يک درصده)،شما نميتونيد بشناسيدشون.کمي تامل کنيد.و فعلا بازگو نکنيد
موفق باشيد و هميشه شاد

[sam127]

سلام
شما وقتي ميخوايد بريد مشهد از قبل ب اون خانواده اطلاع ميديد.خب الان بدون اطلاع بريد و ي هتل ديگه رو انتخاب کنيد واس موندن.زير نظر بگيرينش.چندبار اينکارو کنيد و گاهي سرزده بريد هتل تا اگه هم خود واقعيشون غيراز اين باشه شما متوجه شيد.البته اميدوارم.
و درمورد رفتار مادر و تماس ها و اعتماد ب شما واس اينکه دخترشون رو بسپارن دست شما!!!!اين قضيه مشکوکه!مگه دختره پدر يا برادر نداره ک شما ايشون رو همراهي کنيد!؟!؟و يا اينکه اون 355 روز ديگه کي اين خانم رو همراهي ميکنه!؟!؟يا شايد هم خونه نشينن تا شما بريد ببريدشون بازار.!؟!؟
بنظرم عاقلانه فک کنيد.پدر و مادر درست ميگن.ب فرض ک اين خانواده نسبت ب شما نظري نداشته باشن(ک امکانش يک درصده)،شما نميتونيد بشناسيدشون.کمي تامل کنيد.و فعلا بازگو نکنيد
موفق باشيد و هميشه شاد

نمیشه یه هتل دیگه رفت خیلی زشته دوم اینکه اونا که تو هتل زندگی نمیکنن وقتی ما میریم اونجا هرشب یا یه در میون میان اونجا یا تو لابی میشینیم گپ میزنیم یا میریم پارکی چیزی مثلا من با پسر عمه و پسر عمو این دختر هم خیلی صمیمی هستم هرسال که مشهد میریم تقریبا کل روز را با هم هستیم یا میریم کافی شاپ یا میریم میگردیم یا حتی مثلا پارسال ما 4.5 روزی با پسر عمو و زن عموش و عموی این دختر رفتیم شمال امیدوارم کامل متوجه شده باشید رابطتمون چجوریه .مثلا پارسال میخواست بره آموزش رانندگی مامانش به من زنگ زده بود فلانی داره میره آموزش رانندگی تنهاست امروز تو هم بیا برو باهاش .البته از 2 دو سال قبل تا پارسال این قضیه خیلی شدیدتر بود ولی پارسال که رفتیم تا امسال این ماجرا کمتر شده دیگه کمتر زنگ میزنه یا پیام میده حالا نمیدونم چی شده که یهو این ماجرا کمتر شده ولی پارسال که ما شمال رفتیم و داشتیم برمیگشتیم به سمت شهر خودمون مامان همین دختر پیام داد که آره یحیی حالا برنامه میچینید و با فلانی (جاریش و برادر شوهرش ) میرید شمال و کاش زودتر میگفتید من و دخترم هم باهاتون میومدیم که منم بهش گفتم ما خودمون هم خبر نداشتیم و یهویی شد از اون تاریخ به بعد دیگه مثل سال قبلش زنگ نمیزد و پیام نمیداد تا الان حتی پارسال چند باری قرار بود بیان شهر ما امسال دیگه حرفشم نزد یا مثلا پارسال عید نوروز دخترش و خود مادره زنگ میزدن پیام میدادن ولی امسال پیامی ندادن من فقط پیام تبریک فرستادم که اونم نوشته ممنون عزیزم عید تو هم مبارک ولی خب دیگه زنگ نزد قبلنا ماهی یه بار را زنگ میزد حده اقل که مثلا احوالمو بپرسه و اینا ولی از پارسال تا الان دیگه زنگ هم نزده
دختره برادر داره ولی برادرش بچه هستش هنوز 13 سالشه باباشم که همیشه هتل هستش

[sam127]

یا مثلا پارسال یه روز نهار میخواستن برن باغشون خانوادگی بعد پسر عموش گیر داده بود به من که تو هم بیا بریم و اونا هم بهم گفتن فلانی را هم بیار منم گفتم من نمیام درسته ماها با هم صمیمی هستیم ولی هرچی باشه من یه غریبه ام شاید زن عموت دختر عموت بخواد راحت باشن یا یه حرفی بزنن من اونجا باشم نتونن راحت باشن خلاصه من نرفتم بعد که رفته بود بابا و مامان دختره گفته بودن چرا فلانی نیومد اونم گفته بود اینطوری گفته اونا هم گفته بودن این حرفا یعنی چی فلانی هم از خودمونه .

[yalda_arezou]

با این جزییاتی که گفتی کاملا دستم اومد که ارتباطات خانوادگیتون چقدره
چنتا مسئله الان این وسط جود داره:
1- خانواده شما : اینطور که معلومه شما با خانواده خودتون این موضوع رو مطرح کردین و بهونه ی "دختر شهر دیگه" رو آوردن. این بهونه موضوع مهم و چالش برانگیزی نیست و اگه همه چی اوکی باشه مسئله ی شهر دیگه امروزه با این هم ارتباطات زیاد اهمیتی نداره و میشه با صحبت راضیشون کرد. اگه مستقیم بهشون این دختر خانوم خاص رو گفتین ازشون بپرسین نظرشون در مورد این دختر و خانوادش و این وصلت چیه؟ تا اگه نظر دیگه ای دارن روشن و شفاف باهاتون در میون بذارن که بتونین توی تصمیم گیریتون از نظراتشون ستفاده کنین.
2- رفتار واقعی دختر و خانوادش: ببین دوست من شما وقتی میگی از بچگی یه دختری رو میشناسی دیگه صحبت از رفتار تصنعی معنی نداره که! این حرفا مال کسایی هستش که تازه به هم رسیدن و دوتا آدم مثلا توی سن 20 سالگی تازه همو میبینن ممکنه بترسن که این آدم چجوریه؟ مثلا افسرده هستش؟ یا زیادی اجتماعیه؟ یا از نظر مذهبی زیاد مقید نیست جلوی من ادا در میاره که منو به دست بیاره یا .... هزار تا مسئله ی دیگه اما شما با توجه به این همه سال دیگه باید به اون حد معقول از شناخت رسیده باشی! هرچقدرم که ادا بخوان در بیارن مگه می شه این همه سال! آخه از بچگی که روی تو اینجوری حساب نمی کردن که بخوان جلوت ادا در بیارن که! مثلا یه سوال از خودت می پرسم " فکر کن قضیه برعکس باشه!" فکر کن اونا در مورد تو فکر کنن ادا در میاری که خودتو خوب نشون بدی؟ به نظر خودت شدنیه؟ تو وقتی بچه بودی می تونستی نقش بازی کنی و الکی خودتو خوب نشون بدی؟ اصن بهش حتی فکرم می کردی؟
3- بهتر و بیشتر شناختتن دختر خانوم: این موضوع که مادرش تورو همراه دخترش میفرسته هم نشون میده که بهت اطمینان دارن. چونکه اگه مامانش گفته پس حتما با اجازه ی پدرش بوده. به نظرم این زمانها بهترین فرصت برای شناختن هرچه بیشتر دختر خانوم هستش.
4- مسئله ی سرد شدن اونا از یکسال پیش: ببین داداشم این احتمال رو در نظر داشته باش که واقعا ممکنه پای یه خواستگار دیگه ای در میون باشه! به هر حال اگه توی تصمیمت جدی هستی وارد عمل شو! با خانوادت صحبت کن تا با پدر و مادر دختر مطرح کنن و انشاله اگه علاقه شما دو طرفه باشه به اونچه که دوست دارین برسین.

[sam127]

والا مامان من کلان مخالف ازدواج من هستش با دختری از شهر دیگه دلیلشم اینه تو شهر خودمون دختر به اندازه کافی هستش که نیاز نباشه بری از شهر دیگه دختر بگیری در کل نمیدونم چرا ولی حتی ما یه آشنا شمالی هم داشتیم مامانم حرفش اینطوری بود مثلا میگفت اگه فکر کردن حالا تو میری دخترشون را برداری اینطوری نیست
======
ببین من اگه میگم 20 ساله میشناسمشون 20 تا 10 روز میشناسم اینارو که جمعا میشه 200 روز از اونور تا 3.4 سال پیش رابطه من با این دختر و خانوادش مثل اینکه الان هست نبود از اول تا الان رابطه من و خانوادم بیشتر با پسر عمه و پسر عمو و عمو این دختره گرم و خودمونی بوده یعنی اینطوری بگم بهت قبلنا سلام علیک داشتیم با هم ولی مثل الان گرم و صمیمی نبود شاید مثلا 10 روزی که ما مشهد بودیم 2 روزشو اینا میومدن هتل سلام علیک داشتیم ولی نه احوال پرسی بود نه تفریحی بود نه تماس و اس ام اسی بود

یا مثلا پارسال یه بار مامانش بهم گفت فلانی (یعنی شوهرش ) بهم گفته اینقدر (فلانی یعنی من) را نفرست با دخترمون اینور اونور فامیل منظورش (برادرش و خواهرش و پسر دختراش )حرف در میارن واسه دخترمون

======
در مورد مسئله خواستگار هم فکر نمیکنم چون این دختر هنوز 18 سالشه و حدودا 5 سال از من کوچیکتره تازه رفته دانشگاه.در مورد شناخت هم من از 2 دو سال پیش تا الان که جدی به این مسئله فکر کردم و روش زوم کردم واقعا نتونستم به نتیجه برسم که رفتارهاشون واقعیه یا جلوی ما ادا در میارن این یک روز در ثانی اینکه اون اوایل که آتیشم داغ بود واسه ازدواج مثلا 21 سالگیم و اینا 2 بار هم سوتی دادم یه بار به خود دختره گفتم بعد ازدواجت رابطتت دوست داری با مادر شوهرت چجوری باشه گفت دوست دارم منو مثل دخترشون بدونن و یه بار هم به پسر عموش گفتم خدارو چه دیدی شاید فامیل هم شدیم و دوستیمون تبدیل به فامیلی شد که اونم گفت چجور و اینا من بحثو عوض کردم

[کیانا94]

اول به مادرتون بگین که با خانواده ی دختر تماس بگیرن و مساله رو مطرح کنن

بعد اگه موافق بودن شما باید با این دختر اشنا بشین. اون شناختی که تا حالا بدست

اوردی خیلی با این اشنایی (با دختر) فرق میکنه. باید راجع به مسایلی که براتون مهم هست با ایشون صحبت کنید

تا بفهمین که از نظر فکری چقدر بهم نزدیکین. البته نزدیکی فرهنگ خانواده ها هم مهمه که این روزها مهمتر هم شده

موفق باشید

[sam127]

اول به مادرتون بگین که با خانواده ی دختر تماس بگیرن و مساله رو مطرح کنن

بعد اگه موافق بودن شما باید با این دختر اشنا بشین. اون شناختی که تا حالا بدست

اوردی خیلی با این اشنایی (با دختر) فرق میکنه. باید راجع به مسایلی که براتون مهم هست با ایشون صحبت کنید

تا بفهمین که از نظر فکری چقدر بهم نزدیکین. البته نزدیکی فرهنگ خانواده ها هم مهمه که این روزها مهمتر هم شده

موفق باشید

مشکل همینه دیگه میخوام اول غیر رسمی بشناسمشون و بعد مسئله را رسمی کنیم چون هرسال چشم تو چشم میشیم نمیخوام مشکلی پیش بیاد فعلا اصلا نمیخوایم این موضوع را بهشون بگیم که روی دخترشون نظر داریم من الان مهم واسم اینه که بفهمم این رفتارهایی که انجام میدن واقعی هستش یا دارن نقش بازی میکنن

[yalda_arezou]

من الان مهم واسم اینه که بفهمم این رفتارهایی که انجام میدن واقعی هستش یا دارن نقش بازی میکنن

خب الان یه موضوعی رو با خودت روشن کن:
بین این دوتا وضعیت دقیقا چه فرقایی وجود داره؟ یعنی بین حالتی که اونا دارن نقض بازی می کنن و رفتار طبیعیشون چه فرقایی وجود داره؟ منظورم اینه که برای خودت مشخص کن که اگه اونا چطوری باشن تو از این ازدواج منصرف میشی؟ آیا به چیزی شک کردی خودت تا حالا؟ که آیا مثلا دختره به عنوان مثال به حجاب اهمیت نمیده ولی جلوی تو نقش بازی می کنه (این موضوع می تونه بعدا مشکل ایجاد کنه) یا مثلا پدر دختره معتاده اما جلوی تو نقش بازی می کنه؟ (این موضوع هم می تونه مشکلی ایجاد کنه) یا اینکه مثلا مادر دختره زن بیقیدیه و به خونه و زندگیش اهمیت نمیده اما جلوی تو خودشو مقید نشون میده؟ و ....
دقیقا چیه واقعیه اونا رو میخوای بدونی و برات سواله؟
{چیزی که من برداشت می کنم داخل پرانتز اینه که شما از این موضوع که اونا هم از تو به عنوان داماد آینده خانوادشون نظر مساعدی داشتن خیلی خوشحال بودی و از این موضوع لذت می بردی اما حالا که این موضوع کمرنگ شده میخوای بدونی چرا این اتفاق افتاده؟ و فکر می کنی شاید از اول هم این رفتارشون واقعی نبوده و تو اشتباه برداشت میکردی که اونا هم تورو به چشم دامادشون میبینن؟}

[sam127]

خب الان یه موضوعی رو با خودت روشن کن:
بین این دوتا وضعیت دقیقا چه فرقایی وجود داره؟ یعنی بین حالتی که اونا دارن نقض بازی می کنن و رفتار طبیعیشون چه فرقایی وجود داره؟ منظورم اینه که برای خودت مشخص کن که اگه اونا چطوری باشن تو از این ازدواج منصرف میشی؟ آیا به چیزی شک کردی خودت تا حالا؟ که آیا مثلا دختره به عنوان مثال به حجاب اهمیت نمیده ولی جلوی تو نقش بازی می کنه (این موضوع می تونه بعدا مشکل ایجاد کنه) یا مثلا پدر دختره معتاده اما جلوی تو نقش بازی می کنه؟ (این موضوع هم می تونه مشکلی ایجاد کنه) یا اینکه مثلا مادر دختره زن بیقیدیه و به خونه و زندگیش اهمیت نمیده اما جلوی تو خودشو مقید نشون میده؟ و ....
دقیقا چیه واقعیه اونا رو میخوای بدونی و برات سواله؟
{چیزی که من برداشت می کنم داخل پرانتز اینه که شما از این موضوع که اونا هم از تو به عنوان داماد آینده خانوادشون نظر مساعدی داشتن خیلی خوشحال بودی و از این موضوع لذت می بردی اما حالا که این موضوع کمرنگ شده میخوای بدونی چرا این اتفاق افتاده؟ و فکر می کنی شاید از اول هم این رفتارشون واقعی نبوده و تو اشتباه برداشت میکردی که اونا هم تورو به چشم دامادشون میبینن؟}

ببین مثلا دختره و مادرش الان خودشتون را خیلی خوش اخلاق نشون میدن و حتی بساز میترسم بعد ازدواج دختره خوش اخلاق نباشه و حتی بساز نباشه
از نظر حجابی مطمئنم نقش بازی نمیکنه فقط شک من اخلاقی هستش
از نظر لذت بردن هم نه چون شرایط ما خیلی از اونا بهتره از نظر مالی مثلا من تک فرزندم او یه برادر داره از نظر مالی مثلا ما وضعمون از اونا بهتره
فقط اینکه چون یکی از گزینه های مد نظرم هستش بین هوا و زمین گیر کردم که آیا خوبه و میشه بهش فکر کرد به عنوان همسر آینده و یا بده و باید از لیست حذفش کنم

[yalda_arezou]

آیا خوبه و میشه بهش فکر کرد به عنوان همسر آینده و یا بده و باید از لیست حذفش کنم

{اووووووووه! ماشاله لییییییییست!
ببین داداشی یه توصیه به عنوان خواهر بزگتر بهت می کنم که اگه قصد ازدواج داری به روح و احساست خیانت نکن. فقط و فقط با عشقت ازدواج کن. اگه عشق واقعیتو همین الان میشناسی که هیچی اگه نه واقعا ازدواج مثل خرید نیست که مثلا تو دیجی کالا بری آپشن های وسیله ی مورد نظرو بخونی بعدم گزینه ی "مقایسه" رو بزنی که دقیق با جزییات کامل برات لیستتو از هر نظر مقایسه می کنه تا بهترین انتخابو داشته باشی.
اگه عشق واقعیتو هنوز پیداش نکردی بذار یه نشونه بهت بدم. عشق اونه که حالت باهاش خوب باشه. حتی اگه هییییچ دلیل منطقی و عقلانی هم براش وجود نداشته باشه بازم دلت اونو بخواد و کنار اون خوش باشه.}
اون بالایی توی آکولاد جوابی بود که دلم دوست داشت بهت بدم. اما جواب منطقیت که عقلم میگه اینه که واقعا شناخت اخلاق واقعی طرف مقابل قبل از ازدواج خیلی سخته اونم با این جزییات(بساز بودن و ...) چونکه این فاکتور ها توی زندگی مشترک طولانی مدت و توی پستی و بلندی زندگی مشخص میشه. اگه خواهر داشتی که مثلا با این خانم دوست بود با توجه به شناختی که از تو به عنوان برادرش و از این خانم به عنوان دوستش داشت می تونست راهنماییت کنه که اخلاقاتون به هم میخوره یا نه اگه نیست شاید مادرت توی این زمینه بتونه کمک کنه چون خانوما جنس خودشونو بهتر میشناسن.

[sam127]

{اووووووووه! ماشاله لییییییییست!
ببین داداشی یه توصیه به عنوان خواهر بزگتر بهت می کنم که اگه قصد ازدواج داری به روح و احساست خیانت نکن. فقط و فقط با عشقت ازدواج کن. اگه عشق واقعیتو همین الان میشناسی که هیچی اگه نه واقعا ازدواج مثل خرید نیست که مثلا تو دیجی کالا بری آپشن های وسیله ی مورد نظرو بخونی بعدم گزینه ی "مقایسه" رو بزنی که دقیق با جزییات کامل برات لیستتو از هر نظر مقایسه می کنه تا بهترین انتخابو داشته باشی.
اگه عشق واقعیتو هنوز پیداش نکردی بذار یه نشونه بهت بدم. عشق اونه که حالت باهاش خوب باشه. حتی اگه هییییچ دلیل منطقی و عقلانی هم براش وجود نداشته باشه بازم دلت اونو بخواد و کنار اون خوش باشه.}
اون بالایی توی آکولاد جوابی بود که دلم دوست داشت بهت بدم. اما جواب منطقیت که عقلم میگه اینه که واقعا شناخت اخلاق واقعی طرف مقابل قبل از ازدواج خیلی سخته اونم با این جزییات(بساز بودن و ...) چونکه این فاکتور ها توی زندگی مشترک طولانی مدت و توی پستی و بلندی زندگی مشخص میشه. اگه خواهر داشتی که مثلا با این خانم دوست بود با توجه به شناختی که از تو به عنوان برادرش و از این خانم به عنوان دوستش داشت می تونست راهنماییت کنه که اخلاقاتون به هم میخوره یا نه اگه نیست شاید مادرت توی این زمینه بتونه کمک کنه چون خانوما جنس خودشونو بهتر میشناسن.

من یه دیوار بتونی دور خودم کشیدم که اجازه نمیده عشق داشته باشم پس کسی مد نظرم نیست حتی در مورد این دختر هم ترس دارم اگه یه درصد من مد نظرشم منو به خاطر شرایطم بخواد نه خودم و اخلاقم.خواهر هم متاسفانه ندارم مامانم هم به خاطر این دیدی که داره که دوست داره من با یه دختر یزدی ازدواج کنم همکاری نمیکنه و من موندم چه کنم

باقی بچه ها هم نظرشون را بگن لطفا

[sam127]

ادمین این دختر .دوست دختر من نیست فقط یه موردیه واسه ازدواج

[sam127]

منتظر دوستان هستم

[sooshiyant]

والا به قول دوستمون
شما وقتي به چيزي شك كني مشخص ميشه كه آيا ممكنه رفتارشون خود واقعيشون باشه يا نه..
اينكه مادرش از تو ميخواسته بري ببريش خب حتما بهت مطمئن بوده و ميخواسته بيشتر دخترش بشناستت، اينكه بگي بهم چشم داشتن اصطلاح جالبي نيست..وقتي ادب و تربيتت و خانوادتو خوب ببينه خب چرا نبايد دلش بخواد دختر مثل دست گلشو بسپاره به همچين پسري؟
باور كن شناختهاي كلي رو ميشه تو همون ٢٠٠روز بدست آورد..در ضمن شنيدي ميگن آدما رو تو سفر باهاشون ميشه بهتر شناخت؟ راست ميگن.
اگرم ارتباطشون كمتر شده قطعا يا ازتون دلخورن يا دخترشون خواستگار يا نامزد داره كه نميخوان مشكلي پيش بياد.
راضي كردن مادرت زياد سخت نيست.


Sent from my iPhone using Tapatalk

[sam127]

والا به قول دوستمون
شما وقتي به چيزي شك كني مشخص ميشه كه آيا ممكنه رفتارشون خود واقعيشون باشه يا نه..
اينكه مادرش از تو ميخواسته بري ببريش خب حتما بهت مطمئن بوده و ميخواسته بيشتر دخترش بشناستت، اينكه بگي بهم چشم داشتن اصطلاح جالبي نيست..وقتي ادب و تربيتت و خانوادتو خوب ببينه خب چرا نبايد دلش بخواد دختر مثل دست گلشو بسپاره به همچين پسري؟
باور كن شناختهاي كلي رو ميشه تو همون ٢٠٠روز بدست آورد..در ضمن شنيدي ميگن آدما رو تو سفر باهاشون ميشه بهتر شناخت؟ راست ميگن.
اگرم ارتباطشون كمتر شده قطعا يا ازتون دلخورن يا دخترشون خواستگار يا نامزد داره كه نميخوان مشكلي پيش بياد.
راضي كردن مادرت زياد سخت نيست.


Sent from my iPhone using Tapatalk

چجوری باید راضیش کرد ؟

چرا دلخورن یعنی فقط بابت سفر شمال رفتن با جاری و برادر شوهرش ؟

مثلا چند روز پیش داداشش پیام داد کی میاید مشهد گفتم فلان وقت گفت خواهرمم سلام میرسونه میگه گواهیناممو دارم میگیرم
من همش میترسم دیدش فقط شرایط زندگی و مالی من باشه نه ادب و خانوادم و غیره و پاکی

این 200 روزی که میگم یعنی تقریبا 20 سال تو این 20 سال 180 روزش کلان فازمون فقط تفریح و گردش و دور هم نشستن با دختر عموها و پسر دایی هاش و فیلم دیدن بود

الان 20 روز تو 2 سال دید ازدواج پیدا شده

[sam127]

مثلا پارسال مادرش به من گفت که شوهرم گفته اینقدر فلانی را نفرست با دخترمون مردم و فامیل حرف در میارن پشت سر دخترمون

[sooshiyant]

چجوری باید راضیش کرد ؟

چرا دلخورن یعنی فقط بابت سفر شمال رفتن با جاری و برادر شوهرش ؟

مثلا چند روز پیش داداشش پیام داد کی میاید مشهد گفتم فلان وقت گفت خواهرمم سلام میرسونه میگه گواهیناممو دارم میگیرم
من همش میترسم دیدش فقط شرایط زندگی و مالی من باشه نه ادب و خانوادم و غیره و پاکی

این 200 روزی که میگم یعنی تقریبا 20 سال تو این 20 سال 180 روزش کلان فازمون فقط تفریح و گردش و دور هم نشستن با دختر عموها و پسر دایی هاش و فیلم دیدن بود

الان 20 روز تو 2 سال دید ازدواج پیدا شده

اينكه گفتم ممكنه دلخور باشن يه فرض بود كه هزارتا دليل ميتونه داشته باشه كه شايد شما در جريانش نباشيد و بين خانواده هاتون بوده باشه.
اينكه بفهمي واقعا ديد يكنفر از زندگي با يه نفر ديگه چيه گاهي خيلي سخت يا غيرممكن هست، پس اگر ميخواي خودتو بخواد بايد عاشقش كني كه عاشق كردن يه دختر ١٨ ساله چندان سخت نيست.
اينكه ميريد گردش و تفريح هم ميتونه بابي براي شناخت باشه، حتي هر لحظه كه باهاشون بگذروني.
داري خودتو زياد درگير جزييات ريز ميكني.
اينكه رابطه دختره باهات خوبه كه بد نيست، ميتوني يه جوري بسنجيشون، خودتو تو شرايطي نشون بده كه پدرت قصد داره كاري كنه روي پاي خودت باشي و پولي بهت نده يا يه همچين حالتي و با يه حالتي كه ناراحتي بصورت دردودل به داداشش بگو بعدم برو چند روز شهرشون پيششون ولي جوريكه واقعا نشون بده كه نه زياد پولي داري نه ماشيني و جوري وانمود كن بايد خودت كار كني و بهشون برسي..مثلا بگو با بابات بحثت شده و بابات اين تصميمو گرفته

[sooshiyant]

مثلا پارسال مادرش به من گفت که شوهرم گفته اینقدر فلانی را نفرست با دخترمون مردم و فامیل حرف در میارن پشت سر دخترمون

اينم طبيعيه
از يه طرف خواسته غيرمستقيم ببينه نظرت چي هست و اگر دلت ميخواد اقدامي بكني از طرف ديگه هم شايد خواسته بگه با وجود اين حرفا دخترمو باهات ميفرستم تا بدوني ازت مطمئنمو خوشم مياد دامادم بشي


Sent from my iPhone using Tapatalk

[sam127]

راستش بچه ها همش میترسم تمام این دیدی که من دارم اشتباه باشه و اصلا نظری به من نداشتن باشن بعد برم خواستگاری کنم اونا هم بگن نه ضایع بشم و چون چشممون هرسال تو چشم همه نمیخوام فک کنن حالا چون با دخترشون سلام علیک دارم زود جو گیر شدم و میخوام بگیرمش

[sam127]

اينكه گفتم ممكنه دلخور باشن يه فرض بود كه هزارتا دليل ميتونه داشته باشه كه شايد شما در جريانش نباشيد و بين خانواده هاتون بوده باشه.
اينكه بفهمي واقعا ديد يكنفر از زندگي با يه نفر ديگه چيه گاهي خيلي سخت يا غيرممكن هست، پس اگر ميخواي خودتو بخواد بايد عاشقش كني كه عاشق كردن يه دختر ١٨ ساله چندان سخت نيست.
اينكه ميريد گردش و تفريح هم ميتونه بابي براي شناخت باشه، حتي هر لحظه كه باهاشون بگذروني.
داري خودتو زياد درگير جزييات ريز ميكني.
اينكه رابطه دختره باهات خوبه كه بد نيست، ميتوني يه جوري بسنجيشون، خودتو تو شرايطي نشون بده كه پدرت قصد داره كاري كنه روي پاي خودت باشي و پولي بهت نده يا يه همچين حالتي و با يه حالتي كه ناراحتي بصورت دردودل به داداشش بگو بعدم برو چند روز شهرشون پيششون ولي جوريكه واقعا نشون بده كه نه زياد پولي داري نه ماشيني و جوري وانمود كن بايد خودت كار كني و بهشون برسي..مثلا بگو با بابات بحثت شده و بابات اين تصميمو گرفته

کاملا متوجه میشن دارم دروغ میگم با توجه به شناختی که از بابام دارن

[sam127]

اينم طبيعيه
از يه طرف خواسته غيرمستقيم ببينه نظرت چي هست و اگر دلت ميخواد اقدامي بكني از طرف ديگه هم شايد خواسته بگه با وجود اين حرفا دخترمو باهات ميفرستم تا بدوني ازت مطمئنمو خوشم مياد دامادم بشي


Sent from my iPhone using Tapatalk

شک ندارم که مادرش از من بدش نمیاد و حتی خود دختره ولی خب ترس دارم این موضوع اشتباه باشه.

[sam127]

بچه های دیگه هم لطفا راهنماییم کنید من 14 روز دیگه بیشتر وقت ندارم

[atoosa66]

سلام مجدد
شما چطو فکر خودتو اينقد درگير ميکني وقتي خانوادت مخالفه!؟!؟!؟
بنظرم تابلوئه ک خانواده دختره دوس دارن وصلت صورت بگيره.
جواب نه شنيدن هم ضايع شدن نداره.هر کسي ممکنه اين موقعيت واسش پيش بياد جاي نگراني نداره.
با نظر دوستمون موافقم.ي بار تو جمع بگيد دوس داريد مستقل باشيد و از دارايي پدرتون استفاده نکنيد ببينيد اونا چي ميگن

[helenbahar]

سلام
شما چرا اینقد مسئله رو میپیچونی دوست عزیز. با خانوادت صحبت کن اگه نتونستی راضیشون کنی که هیچی ولی اگه تونستی رسمی برو خواستگاری و بشناسش. اینکه میگی به خاطر پولت بخواد باهات ازدواج خیلی شک الکی هست چون اگه بخوای اینجوری فک کنی باید به همه دخترایی که از لحاظ مالی پایینترن شک کنی. اگه خود اون دختر به دلت نشسته و احساس خوبی داری بهش دیگه شک نکن و اینقد سخت نگیر. تمام سوالات و جزییاتو بزار واسه بعد خواستگاری که رفتین پیش مشاور.
موفق باشی

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk

[sam127]

سلام مجدد
شما چطو فکر خودتو اينقد درگير ميکني وقتي خانوادت مخالفه!؟!؟!؟
بنظرم تابلوئه ک خانواده دختره دوس دارن وصلت صورت بگيره.
جواب نه شنيدن هم ضايع شدن نداره.هر کسي ممکنه اين موقعيت واسش پيش بياد جاي نگراني نداره.
با نظر دوستمون موافقم.ي بار تو جمع بگيد دوس داريد مستقل باشيد و از دارايي پدرتون استفاده نکنيد ببينيد اونا چي ميگن

ببین مخالف نیستن ولی اگه 2 تا پیشنهاد داشته باشن پیشنهاد دختر همشهری را قبول میکنند
چرا تابلو هستش ؟
خیلی واسم سواله چی شد یهو تغییر رفتار دادن از پارسال تا الان
و حتی بگیم آقا فکر میکردن من حالا قراره زود برم خواستگاری دختره واسه همین خیلی تحویل میگرفتن ولی پارسال که دیدن قطعی نیست هنوز چیزی تغییر رفتار دادن به نظرت این صفت منفی این خانواده به حساب نمیاد؟

[sam127]

سلام
شما چرا اینقد مسئله رو میپیچونی دوست عزیز. با خانوادت صحبت کن اگه نتونستی راضیشون کنی که هیچی ولی اگه تونستی رسمی برو خواستگاری و بشناسش. اینکه میگی به خاطر پولت بخواد باهات ازدواج خیلی شک الکی هست چون اگه بخوای اینجوری فک کنی باید به همه دخترایی که از لحاظ مالی پایینترن شک کنی. اگه خود اون دختر به دلت نشسته و احساس خوبی داری بهش دیگه شک نکن و اینقد سخت نگیر. تمام سوالات و جزییاتو بزار واسه بعد خواستگاری که رفتین پیش مشاور.
موفق باشی

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk

آخه نمیشه وقتی هنوز یه آشنایی قطعی اولیه ندارم چیز جالبی نیست همگانی کنم این قضیه را یه جورایی میخوام اول کامل بشناسمش به طور چراغ خاموش بعد برم خواستگاری چون اصلا نمیخوام خانواده عمو و عمه دختره بویی ببرن از این قضیه مثلا یه بار مادرش میگفت که پسر عمو و پسر عمه دختر من نفهمه که با هم رفتیم پارک چون حرف در میارن

[sam127]

بچه ها این 2.3 ساله که سنم به ازدواج رسیده از این رفتارها زیاد دیدم حتی تو اقوام خودم که دختر همسن من داشتن اول یه جوری تحویلت میگیرن انگار خبریه بعد که مامانم غیر مستقیم میگه بهشون هنوز برنامه ای واسه ازدواج ندارم رفتارشون عوض میشه چرا اینطورین مردم؟

[sooshiyant]

خب ميبينن مادر شوهر داره خط و نشون ميكشه ميرن كنار 😁😁


Sent from my iPhone using Tapatalk

[کیانا94]

اقا سام شما دیگه خیلی دارین رو این قضیه وسواس نشون میدین

بنظر من به حد کافی این خونواده رو میشناسید. به این فکر نکنید که ایا واقعیته یا ظاهرشونه

این فکر یعنی وسواس. هیچوقتم نمیشه جوابشو پیدا کرد. چون اصلا سوال منطقی نیست

مگه چقد میشه الکی نقش بازی کرد؟ قبول کنید خودشونن.

بعنوان یه دختر میگم از اینکه شما خواستگاری کنید دختره خوشش میاد چون تا حالا اینو نشون دادن

بنظر من زودتر اقدام کنید. اینهمه معطل نکنید

فقط مساله دوری شهرهاتون یکم جای فکر داره. اگه شما و دخترخانم با این مساله هم مشکل نداشته باشید دیگه امیدوارم

به زودی خبر خوب ازدواجتونو بشنویم

[sooshiyant]

منم سخن آخرمو بگم،
اگه انتخاب واست سخته به مادرت بگو مادر معيارام اين و اين و اين و اينه شما برام دختر مناسب رو پيدا كن..اينجور كه مادرت گفته گزينه همشهري زياده بنظر مياد كسيو زير سر دارن و اينجور كه شما خودت مته به خشخاش ميزاري فكر كنم بهترين تصميم همينه.


Sent from my iPhone using Tapatalk

[helenbahar]

دوست عزیز چراغ خاموش نمیشه کسی رو شناخت به قصد ازدواج

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk

[atoosa66]

سلام
امکان نداره قبل از خاستگاري رسمي عادم طرفشو بشناسه.شناختن با معاشرت کردن امکان پذيره.اينقد وسواس ب خرج نديد.ميتونيد بريد خاستگاري و تاکيد کنيد اين رابطه فقط ب قصد شناخته و صرفا بخاطر اين نيست ک ب ازدواج ختم شه.دقيقا من هم همينو گفتم وقتي با شوهرم نامزد شدم.همه فاميل هم ميدونستن ک من نامزد دارم.
ميخوام بگم شما هرچقد هم ک با ي خانومي نامزد کني ک از قبل شناخت کافي روش داشته باشي تو هر مرحله اي از رابطه ي خصوصيت جديدي ازش کشف ميکني و ممکنه سورپرايز شي...چ خوب چ بد.
پس تنها کاري شما الان لازمه انجام بدي خاستگاري رسمي هستش.
موفق باشيد و هميشه شاد

[sam127]

خب ميبينن مادر شوهر داره خط و نشون ميكشه ميرن كنار ������������


Sent from my iPhone using Tapatalk

خط و نشون واسه چی ؟

[sam127]

اقا سام شما دیگه خیلی دارین رو این قضیه وسواس نشون میدین

بنظر من به حد کافی این خونواده رو میشناسید. به این فکر نکنید که ایا واقعیته یا ظاهرشونه

این فکر یعنی وسواس. هیچوقتم نمیشه جوابشو پیدا کرد. چون اصلا سوال منطقی نیست

مگه چقد میشه الکی نقش بازی کرد؟ قبول کنید خودشونن.

بعنوان یه دختر میگم از اینکه شما خواستگاری کنید دختره خوشش میاد چون تا حالا اینو نشون دادن

بنظر من زودتر اقدام کنید. اینهمه معطل نکنید

فقط مساله دوری شهرهاتون یکم جای فکر داره. اگه شما و دخترخانم با این مساله هم مشکل نداشته باشید دیگه امیدوارم

به زودی خبر خوب ازدواجتونو بشنویم

والا بایدم وسواس باشه تو ازدواج .دوم دوست دارم یه جوری بهشون بفهمونم که منم بی میل نیستم نسبت به این قضیه شاید اینطوری بهتر بشه دختره را بشناسم

[sam127]

منم سخن آخرمو بگم،
اگه انتخاب واست سخته به مادرت بگو مادر معيارام اين و اين و اين و اينه شما برام دختر مناسب رو پيدا كن..اينجور كه مادرت گفته گزينه همشهري زياده بنظر مياد كسيو زير سر دارن و اينجور كه شما خودت مته به خشخاش ميزاري فكر كنم بهترين تصميم همينه.


Sent from my iPhone using Tapatalk

مامانم طرفدار خواستگاری سنتی هستش واسه همین گفته دختر زیاده ولی متنفرم از اینطور ازدواجایی

[sam127]

دوست عزیز چراغ خاموش نمیشه کسی رو شناخت به قصد ازدواج

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk

اونطوری هم با توجه به دوستی من با پسر عمو و پسر عمه دختره میترسم اقدام به خواستگاری بشه اگه به هر دلیلی وصلت صورت نگرفت پشت سرش حرف در بیارن مثلا بگن من هدفشون این بود که دختر عمومون را بدن به او واسه همین بوده اینقدر هواشو داشتن جلوی ما و باهاش خودمونی بودن

[sam127]

سلام
امکان نداره قبل از خاستگاري رسمي عادم طرفشو بشناسه.شناختن با معاشرت کردن امکان پذيره.اينقد وسواس ب خرج نديد.ميتونيد بريد خاستگاري و تاکيد کنيد اين رابطه فقط ب قصد شناخته و صرفا بخاطر اين نيست ک ب ازدواج ختم شه.دقيقا من هم همينو گفتم وقتي با شوهرم نامزد شدم.همه فاميل هم ميدونستن ک من نامزد دارم.
ميخوام بگم شما هرچقد هم ک با ي خانومي نامزد کني ک از قبل شناخت کافي روش داشته باشي تو هر مرحله اي از رابطه ي خصوصيت جديدي ازش کشف ميکني و ممکنه سورپرايز شي...چ خوب چ بد.
پس تنها کاري شما الان لازمه انجام بدي خاستگاري رسمي هستش.
موفق باشيد و هميشه شاد

حالا اگه نامزدی شما به ازدواج کشیده نمیشد فامیل حرف خاصی نمیزدن

من با توجه به جو خانوادگی اونا میگم

[sooshiyant]

ببین اگه بخوای به این فکر کنی که کی ممکنه چی بگه کارت با هیچکس نمیشه چون مردم هرجور باشه حرف برای زدن پیدا میکنن.
مطمئن باش اگه پسر عموهاش یا عمه های دختره خوب بودن تا حالا دختره رو داده بودن بهشون پس حتما تو بهتر از اونایی که براشون یه جور دیگه بودی.
حیف که مثل خودم خواهر نداری وگرنه خیلی از کارات راحتتر میشد..اگر میتونی بری شهرشون که خوبه یه بار که تنها شدین میتونی ازش بپرسی و ببینی حرفاش چجوریه چیا میگه یا اگر فعلا نمیری غیرمستقیم و با اس ام اس یا پیام وایبری چیزی از دختره نظراتشو راجب ازدواج بپرس البته با خنده و شوخی.
اکثر خانواده ها ازدواج سنتی رو دوس دارن..خودم قبلا اعتقادی بهش نداشتم ولی الان....

[sam127]

ببین اگه بخوای به این فکر کنی که کی ممکنه چی بگه کارت با هیچکس نمیشه چون مردم هرجور باشه حرف برای زدن پیدا میکنن.
مطمئن باش اگه پسر عموهاش یا عمه های دختره خوب بودن تا حالا دختره رو داده بودن بهشون پس حتما تو بهتر از اونایی که براشون یه جور دیگه بودی.
حیف که مثل خودم خواهر نداری وگرنه خیلی از کارات راحتتر میشد..اگر میتونی بری شهرشون که خوبه یه بار که تنها شدین میتونی ازش بپرسی و ببینی حرفاش چجوریه چیا میگه یا اگر فعلا نمیری غیرمستقیم و با اس ام اس یا پیام وایبری چیزی از دختره نظراتشو راجب ازدواج بپرس البته با خنده و شوخی.
اکثر خانواده ها ازدواج سنتی رو دوس دارن..خودم قبلا اعتقادی بهش نداشتم ولی الان....

دختره 18 سالشه
پسر عموهاشم یکیشون 20 سالشونه یکیشونم یا 17 سالشه یا همسال دختره هسش.آره حیف اگه خواهر داشتم اوضاعم خیلی خوب بود.شهرشون که 14 روز دیگه 10 روزی دارم میرم با خانوادم طبق هرسال.والا دیشب بهش اس ام اس دادم جواب نداده تا الان برعکس دفعات قبل که تا پیام میدادم سریع جواب میداد

[sooshiyant]

اگر جواب داد که ازش بپرس و نظرشو تو جنبه های مختلف بپرس ببین چی میگه خودش وقتی هم اونجا رفتی مثل قبلت باش ولی بیشتر از قبل زیر نظرشون بگیر اگر دیدی همه چی مساعد هست قبل از اینکه برگردید با پدر مادرت صحبت کن و خواستگاری رو قبل از اومدن انجام بدید و تا یه مدت هم نامزد بمونید که همو بیشتر بشناسید و بعدم ایشالا ازدواج

[sam127]

اگر جواب داد که ازش بپرس و نظرشو تو جنبه های مختلف بپرس ببین چی میگه خودش وقتی هم اونجا رفتی مثل قبلت باش ولی بیشتر از قبل زیر نظرشون بگیر اگر دیدی همه چی مساعد هست قبل از اینکه برگردید با پدر مادرت صحبت کن و خواستگاری رو قبل از اومدن انجام بدید و تا یه مدت هم نامزد بمونید که همو بیشتر بشناسید و بعدم ایشالا ازدواج

اگه جواب نداد چی ؟ به نظرت چرا یهو اینطوری شد نمیشه این رفتار را جز صفات منفیشون به حساب آوورد؟
یه بار چند سال پیش ازش پرسیدم وقتی ازدواج کردی دوست داری رابطت با خانواده همسرت چجوری باشه گفت میخوام مثل دخترشون باشم و دوسم داشته باشن و دوسشون داشته باشم بیشتر از قبل زیر نظرشون بگیرم یعنی چجوری ؟

[sooshiyant]

اگه جواب نداد چی ؟ به نظرت چرا یهو اینطوری شد نمیشه این رفتار را جز صفات منفیشون به حساب آوورد؟
یه بار چند سال پیش ازش پرسیدم وقتی ازدواج کردی دوست داری رابطت با خانواده همسرت چجوری باشه گفت میخوام مثل دخترشون باشم و دوسم داشته باشن و دوسشون داشته باشم بیشتر از قبل زیر نظرشون بگیرم یعنی چجوری ؟

خب عزیز من الان موقع امتحاناتش هست یکم درکش کن بابا
اگه 18 سالش هست و دانشجوئه پس الان زمان امتحاناتشه چقدر آتیشت تنده
نکته بعدی اینکه اگه منم یکیو کلی تحویل میگرفتم و اون رفتارش عادی و معمولی بود باهام خب منم سرد میشدم لابد اونا هم اینجوری شدن یا اینکه پای خواستگاری در میون هست یا ممکنه یه بار مادرت تو جمع زنونه یا جمع کلی با اونا مثلا حرفی زده که ناراحتشون کرده باشه..بعضی مواقع مادرای بی تجربه از این کارا میکنن که چوبشو بعدا بچشون میخوره.
رفتی اونجا باهاشون گرم بگیر تحویل بگیر مثل قبلنت باهاشون بگو بخند داشته باش مخصوصا با مادر و دختر..تو موقعیتهای مختلف ببین چکار میکنن چی میگن نظرشون مثلا راجب فلان کار یا فلان چیز چیه برخوردشون چجوریه همونجا سبک سنگین کن اگر دیدی همونیه که میخوای همونجا با پدر مادرت صحبت کن تا خواستگاری رو انجام بدید

[sam127]

خب عزیز من الان موقع امتحاناتش هست یکم درکش کن بابا
اگه 18 سالش هست و دانشجوئه پس الان زمان امتحاناتشه چقدر آتیشت تنده
نکته بعدی اینکه اگه منم یکیو کلی تحویل میگرفتم و اون رفتارش عادی و معمولی بود باهام خب منم سرد میشدم لابد اونا هم اینجوری شدن یا اینکه پای خواستگاری در میون هست یا ممکنه یه بار مادرت تو جمع زنونه یا جمع کلی با اونا مثلا حرفی زده که ناراحتشون کرده باشه..بعضی مواقع مادرای بی تجربه از این کارا میکنن که چوبشو بعدا بچشون میخوره.
رفتی اونجا باهاشون گرم بگیر تحویل بگیر مثل قبلنت باهاشون بگو بخند داشته باش مخصوصا با مادر و دختر..تو موقعیتهای مختلف ببین چکار میکنن چی میگن نظرشون مثلا راجب فلان کار یا فلان چیز چیه برخوردشون چجوریه همونجا سبک سنگین کن اگر دیدی همونیه که میخوای همونجا با پدر مادرت صحبت کن تا خواستگاری رو انجام بدید

مثلا نظرشون را در چه باره بپرسم ببخشید من گیجم خیلی
آره مامانم الان که فکر میکنم از وقتی فهمیده اینا منو مد نظر دارن هروقت میریم شهرشون باهاشون خودمونی برخورد نمیکنه خیلی رسمی

[sam127]

نمیدونم چجوری باید با این دید مامانم رفتار کنم که حالا هرکی منو انتخاب میکنه واسه دخترش .حتما به خاطر وضع مالی ما هستش یا وضع خانوادگیمون. یا اصلا این دید که فکر میکنه حتما باید با همشهری خودم ازدواج کنم اگه با یه دختری از شهر دیگه ازدواج کنم درصد طلاق بالا میره چجوری باید بهش بگم اشتباه میکنه.فقط یزد دختر و خانواده خوب نداره شهرای دیگه هم دختر و خانواده خوب هستش

نمیدونم چرا ولی حس میکنم مامانم نسبت به خانمایی که منو مد نظر میگیرن واسه ازدواج یه حس حسادت داره که دارن بچشو از چنگش در میارن . یه بار بهش گفتم اینو بدون رودرواسی گفت اگه من اینطوری باشم که اصلا نمیتونم با عروسم رابطه برقرار کنم

[کیانا94]

اقای سام یه بار جرات کنید خواستگاری رسمی کنید بعدش یه مدت با هم به قصد ازدواج اشنا بشید

این تنها راهیه که میشه طرفو واقعا شناخت

اگه با دختره مستقیما صحبت نکنید که نمیتونید بشناسیدشون

شما به مسایل حاشیه ای زیادی بها میدین. اگه میخواین به هدفتون برسید به اصل موضوع بپردازید

پسر هم اینقدر کم جرات (من فکر میکردم ما دخترا اینطوریم)

[yalda_arezou]

نمیدونم چجوری باید با این دید مامانم رفتار کنم که حالا هرکی منو انتخاب میکنه واسه دخترش .حتما به خاطر وضع مالی ما هستش یا وضع خانوادگیمون. یا اصلا این دید که فکر میکنه حتما باید با همشهری خودم ازدواج کنم اگه با یه دختری از شهر دیگه ازدواج کنم درصد طلاق بالا میره چجوری باید بهش بگم اشتباه میکنه.فقط یزد دختر و خانواده خوب نداره شهرای دیگه هم دختر و خانواده خوب هستش

نمیدونم چرا ولی حس میکنم مامانم نسبت به خانمایی که منو مد نظر میگیرن واسه ازدواج یه حس حسادت داره که دارن بچشو از چنگش در میارن . یه بار بهش گفتم اینو بدون رودرواسی گفت اگه من اینطوری باشم که اصلا نمیتونم با عروسم رابطه برقرار کنم

{متاسفانه این حس توی اکثر غریب به اتفاق خانومای ایرانی هستش که فکر می کنن آسمون سوراخ شده و پسر اونا ازش افتاده پایین و فکر می کنن که پسرشون خوشگلترین و خوشتیپ ترین و پولدار ترین و زرنگ ترین و موفق ترین و ... پسر دنیاست و تو دنیا هیچ پسری دیگه ای وجود نداره و همه ی دخترای (ورپریده ی) دنیا دنبال پسرشونن و همه ی مادرای دختردار دنیا چشمشون دنبال پسر یکی یک دونه ی اوناس!
حتی مادر خود منم در مورد پسرش (=داداشم) اینطوری فکر میکنه. این یه موضوع کاملا طبیعیه! و تقریبا همه ی مادرای ایران که پسر دارن (مخصوصا اگه یه دونه پسر باشه! در در مورد شما یه دونه بچه!!! وای وای ویا!) همین فکرو می کنن و چالبه که همین فکر رو هم به پسرشون منتقل می کنن! و این میشه که اکثر پسرای ایرانی رو که میبینی "ماشاله هزار ماشاله" خداااااااای اعتماد به نفسن! {حالا شما رو نمیگما! ولی مثلا میبینی پسره لاغر مردنی جمعا وزنش به 40 کیلو نمیرسه قدشم که ماشاله نیم وجبه(مردای ایران قربونشون برم تو قد کوتاهی رکورد دارن) کار و بار دست و حسابی ام که نداره تحصیلاتشم که مهندسی طشتک سازی از دانشگاه آزاد دورغوزآباد سفلی داره اونوقت میره به چه دختری پیشنهاد میده! بعدشم اونوقت براش سوال میشه که عه!!! چرا قبول نکرد؟!)
خلاصه قضیه اینطوریه sam127 جان! حرفای مادرتو و اینکه همه چشمشون دنبال توئه و دنبال مال پدرته بشنو اما روشون حساب باز نکن! }

خب باز هم از حرفای داخل آکولاد که بگذریم. داداش گلم احساس من در مورد این قضیه با توجه به حرفای مادرتون اینه که ایشون یک شخص خاص یعنی یک دختر معین و مشخص رو از شهرتون برای شما مد نظر دارن و اینکه مدام چپ و راست این موضوع رو بهتون گوشزد می کنن و از دخترای دیگه و مادراشون ایراد میگیرن همینه! (البته اینکه چرا تا حالا به شما نگفته اون دختر رو ممکنه دلایل مختلفی داشته باشه مثلا فکر کرده سن و سالت هنوز کمه یا فکر کرده که اگه بگه شما فکرت به هم میریزه به درسات نمیرسی یا اینکه اگه بگه شما تابلو می کنی جلوی دختره و یه اتفاق دیگه می افته و هزار تا دلیل احتمالی دیگه) این موضوع شهر هم صد در صد بهانه هستش چونکه حس کردن که شما به این دختر خانوم مشهدی توجه نشون میدی میخوان که این پنبه رو از گوشتون دربیارید. البته این موضوع به این معنی نیست که اگه شما واقعا بخواین با این دخترخانوم ازدواج کنی ایشون در نهایت موافقت نکنه. به نظر من منطقی ترین راه اینه که شما خجالتها رو کنار بذارید و بشینید خیلی جدی با مادرتون در این مورد صحبت کنید. موارد مد نظرتون رو بگید و بگید که من(= sam127) به این و این و این دلایل فکر می کنم که این دختر همسر ایده آل منه و دوست دارم باهاش ازدواج کنم. تا مادرتونم خیلی منطقی بشینه دلایل و حرفاشونو با شما مطرح کنه مثلا بگه که : "نه! به تشخیص من که مادرتوم شما هنوز سن و سالت برای ازدواج مناسب نیست" یا اینکه بگه: "نه! این دختر خانوم به این و این و این دلیل برای شما مناسب نیست." یا بگه " من نظرم روی فلان دختر هستش" و ...

[atoosa66]

سلام
شما انگار کلا قصد ازدواج نداري و هدفت دوستيه!چون تقريبا همه دوستان نظرشون اينه ک شما رسما خاستگاري بري ولي شما بهانه مياري.خب تو مشهد پسرهاي پولدار زياده اگه دختره دنبال پول باشه ک ازار نداره با شما ک فرسنگها ازش دوري ازدواج کنه و از خانوادش جدا شه!!!لابد از شما و رفتارتون خوشش اومده ولي وقتي متوجه شد شما ميلي نداري يا شک داري ترجيح داد کم رنگ شه.و يا ممکنه پسر عمو و عمه اون متلکي پرونده باشن بخاطر همين ديگه پيام نميده.
اصلش اينه ک اول خانواده رو راضي کنيد بعد خاستگاري بعد شناخت.
موفق باشيد و هميشه شاد